کد مطلب:314271
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:193
اهانت به علویه
بزرگی از علمای اعلام و سلسله ی جلیله ی سادات كه شاید از ذكر نام شریفش راضی نباشد نقل فرمود: زمانی پدر علامه ام را در خواب دیدم و پرسش ها از ایشان كرده و پاسخ هایی شنیدم:
1. ارواحی كه در عالم برزخ معذب اند عذاب و سختی های آنان چگونه است؟
در پاسخ فرمود: آنچه برای تو كه هنوز در عالم دنیا هستی می توان بیان كرد به طور مثال آن است كه هرگاه در دره ای از كوهستان باشی و از چهار سمت كوه های بسیار مرتفعی كه هیچ توانایی بر بالا رفتن از آن ها نباشد و در حال گرگی هم تو را دنبال كند و هیچ راه فراری از او نباشد.
2. آیا خیراتی كه در دنیا برای شما انجام داده ام به شما رسیده و كیفیت بهره مندی شما از خیرات ما چگونه است؟
در پاسخ فرمود: بلی تمام آن ها به من رسیده است و اما كیفیت بهره مندی از
[ صفحه 112]
آن ها را هم به ذكر مثالی برای شما بیان می كنم:
هر گاه در حمام بسیار گرم پر از جمعیتی باشی كه در اثر كثرت تنفس و بخار و حرارت، نفس كشیدنت سخت باشد در آن حال، گوشه ی در حمام باز شود و نسیم خنك به تو برسد چه قدر شاد و راحت و آزاد می شوی؟! چنین است حال ما هنگام رسیدن خیرات شما.
3. چون پدرم را سالم و منور دیدم و تنها لب های او زخم دار و آلوده به چرك و خون بود از آن مرحوم سبب زخم بودن لب هایش را پرسیدم و گفتم اگر كاری از دست من برمی آید برای بهبودی لب های شما بفرمایید تا انجام دهم.
در پاسخ فرمود: تنها علاج آن به دست علویه مادر شماست، زیرا سبب آن اهانتی بود كه در دنیا با وی می كردم و چون نامه سكینه است هر وقت او را صدا می زدم خانم «سكو» می گفتم و او رنجیده خاطر می شد، و اگر بتوانی او را از من راضی كنی امید بهبود است.
ناقل محترم فرمود: این مطلب را به مادرم گفتم در جواب گفت: بلی، پدر شما هر وقت مرا صدا می زد از روی تحقیر می گفت: خانم «سكو» و من سخت ناراحت می شدم ولی اظهار نمی كردم و به احترام ایشان چیزی نمی گفتم و چون فعلا گرفتار و ناراحت است او را حلال كرده و از او راضی هستم و از صمیم قلب برایش دعا می كنم. [1] .
[ صفحه 114]
[1] كشكول شمع جمع، محمد راجي، ص 495 - 494، به نقل از داستانهاي شگفت، ص 269.